• فلسفه اخلاق
/90

فلسفۀ اخلاق، صفحه: 100

که یک وجدانی دارد ستایشگر علی واقع میشود.

ابن شهر آشوب وقتی که مناقب را مینویسد، مدعی است الآن که من مناقب را مینویسم هزار کتاب مناقب (مناقب علی علیه السلام) وجود دارد. حالا من نمیدانم آن کتابها را هم در کتابخانهاش داشته یا لااقل فهرست آنها را داشته است. این ناشی از فطرت بشر است. همینطور که فطرت بشر در مقابل یک زیبایی نظیر زیبایی یوسف مجذوب میشود- که قرآن مجید داستان یوسف را در نهایت زیبایی و فصاحت و بلاغت بیان کرده که واقعاً حیرتآور است: فَلَمّا رَأَینَهُ اکبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ ایدِیهُنَّ و قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما هذا بَشَراً انْ هذا الّا مَلَک کریمٌ «1»- آری، همینطور که چهره یوسف فطرت بشر را مجذوب خود میکند، چهره معنوی یک انسان کامل هم بشرها را از عمق فطرتشان مجذوب خویش مینماید.

یا حسین بن علی علیه السلام. پیغمبر فرمود: انَّ لِلْحُسَینِ مَحَبَّةً مَکنونَةً فی قُلوبِ الْمُؤْمِنینَ «2» یک محبت پنهان و مخفی [نسبت به حسین علیه السلام در دل مؤمنین وجود دارد.] این کلمه «مکنونه» خیلی معنی دارد؛ یعنی در دلهای مؤمنین وجود دارد و احیاناً خودشان توجه ندارند؛ ولو ناآگاهانه، محبت حسین در دل هر مؤمنی وجود دارد. شاید بعضی خیال کنند که این یعنی خداوند یک محبتی را از بیرون بهطور قسری و جبری آورده در دلهای مؤمنین قرار داده است. نه، در عمق فطرت هر مؤمنی تقدیسِ مانند حسینی هست. اگر حسین علیه السلام هم نبود و حسین دیگری بجای او میبود همانند او که کار او را کرده بود، مگر دلهای پاک مؤمنین میتوانستند ستایشگر او نباشند و او را دوست نداشته باشند؟! یک زن که فقط یک بچه دارد و آن یکدانه بچهاش میمیرد، چگونه میگرید؟ برای حسین اینچنین باید گریست.

و لا حول و لا قوة الّا باللَّه العلی العظیم و صلّی اللَّه علی محمّد و آله الطاهرین.

______________________________
(1). یوسف/ 31 [ترجمه: چون زنان مصری یوسف را دیدند او را بزرگ یافتند و دستهایشان را (بجای ترنج) بریدند و گفتند: تبارک اللَّه که این پسر نه آدمی است بلکه فرشته بزرگ حسن و زیبایی است.]

(2). مستدرک، ج 2/ ص 211؛ لؤلؤ و مرجان، ص 38؛ بحار، ج 43/ ص 272، با تعابیر مختلف.


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری