• فطرت
/90

فطرت، ص: 15

هم اگر به کار برده میشود- چه آگاهانه و چه غیر آگاهانه- بر همین اساس است، چون «تربیت» یعنی رشد دادن و پرورش دادن، و این مبنی بر قبول کردن یک سلسله استعدادها- و به تعبیر امروز یک سلسله ویژگیها- در انسان است.

تربیت با صنعت این تفاوت را دارد که در صنعت، حساب حساب ساختن است؛ یعنی انسان منظوری را ابتدا دارد، بعد، از یک سلسله مواد و اشیاء برای منظور خود استفاده میکند در حالی که به خود این مادّه توجه ندارد که با این کاری که روی آن انجام میدهد آن را کامل میکند یا ناقص؛ مادّه میخواهد کامل شود یا ناقص [برای او فرقی نمیکند]؛ منظور «من» باید حاصل شود.

یک نجّار و یا یک معمار و بنّا که عملش یک نوع ساختن است هدفش باید تأمین شود، او به این کاری ندارد که این مقدار چوب و آهن و سیمان و امثال اینها را در ذات و طبیعت خودشان پرورش میدهد و آنها را تکمیل میکند و یا آنها را ناقص میکند؛ بلکه اساساً گاهی لازم میشود که آن مادّه را ناقص کند برای اینکه برای منظور او به

کار بیاید.

امّا یک باغبان در عین اینکه منظور و هدفی دارد و منافعی دارد ولی کار او براساس پرورش دادن طبیعت گل یا گیاه است، یعنی طبیعت گل یا گیاه را در نظر میگیرد و راه رشد و کمالی را که در طبیعت برای آن معین شده است میشناسد و آن را در همان مسیر طبیعی و به یک معنا فطری خودش پرورش میدهد و از آن استفاده میکند.

من این مثال را قبلًا هم گفتهام: یک وقت انسان گوسفند را به عنوان یک شیء برای خود گوسفند در نظر میگیرد و یک وقت


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری