• آینده انقلاب اسلامی ایران
/90

آیندۀ انقلاب اسلامی ایران، ص: 42

ترم نمره به او ندهد- حرفهایت را میزنی؟ من هم میآیم سر کلاس مینشینم، دانشجویان هم باشند، تو حرفهایت را بزن من هم حرفهایم را میزنم (آزادی فکر معنایش این است)، تو بگو من هم بگویم، تو بنویس من هم بنویسم، تو فکر خودت را ابراز کن من هم ابراز کنم. تو صریح و بینفاق آنچه که واقعا فکر میکنی- نه در زیر لفّافههای دیگر که آن نفاق و حقهبازی و توطئه و اغفال و اضلال است- بیان کن من هم بیان میکنم. گفتم اگر مایل هستی یک میز گرد تشکیل میدهیم، حتی استادهای دانشکدههای دیگر را هم بخواهی حاضر میکنیم، اگر مطالبی علمی و منطقی داری بگو، ما هم اگر حرفی داشته باشیم در مقابل شما بگوییم. گفتم با این که من به هیچ وجه حاضر نیستم در رادیو و تلویزیون حرف بزنم یا ظاهر بشوم «1» ولی برای این کار حاضرم، تا همه مردم ایران بشنوند یا ببینند. ولی فکرتان را در زیر لفّافههای دیگر نگویید.

چند روز پیش با بعضی از جوانان صحبت میکردیم، یکی از آنها که چپی فکر میکرد گفت این شعاری که میگوید «اتحاد، مبارزه، آزادی» چه عیبی دارد؟ گفتم هیچ عیبی ندارد. گفت پس این، شعار مشترک هر دومان باشد. گفتم لفظش میان ما مشترک است اما شما که میگویی «اتحاد، مبارزه، آزادی» در «مبارزه» میگویی مبارزه با رژیم و مبارزه با مذهب. اما تو میخواهی این را در زیر لفّافه و با یک عبارت مبهم بگویی، مردم و آن کس را هم که طرفدار مذهب است زیر این لِوا جمع کنی، بعد کم کم و آرام آرام اغفالش کنی. ولی من که میگویم «مبارزه» صریح میگویم مبارزه با امپریالیسم و با کمونیسم. تو میگویی «آزادی» ولی تو فقط یک قلم آزادی را گرفتهای، میخواهی مردم را از یک رژیم ظالم آزاد کنی و اسیر رژیم ظالم دیگری بکنی. «کالْمُسْتَجیرِ مِنَ الرَّمْضاءِ بِالنّارِ» میخواهی مردم را از زیر آفتاب سوزان داغ بیرون بیاوری و بیندازی در آتش. ولی من میخواهم اینها را از زیر آفتاب داغ آزاد کنم و ببرم در سایه.

بیاییم حرفهایمان را صریح بزنیم، رُک بگوییم. تو که به آیتاللَّه امام خمینی اعتقاد نداری و وقتی که با همفکرانت مینشینی میگویید ما تا فلان مرحله با این مرد هستیم بعد چنین با او مبارزه میکنیم چرا عکس او را بلند میکنی؟ چرا دروغ

______________________________
(1). [در زمان رژیم گذشته.]


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری