• آشنایی با قرآن (13)
/90

آشنایی با قرآن، ج 13، ص: 13

بسیار صفر بگذارید حتی از اینجا تا خورشید، ولی باز بالأخره مقایسه است و یک چندم شمرده میشود که این یک چندم اوست، چون بالأخره او متناهی است این هم متناهی. میان متناهی و متناهی میشود مقایسه کرد ولو اینکه فاصله اینها آنقدر زیاد باشد که در تصور بشر نمیگنجد و نمیشود گفت یک هزارم یا یک میلیونم یا یک میلیاردم و... بلکه اصلا بشر برای آن عدد ندارد؛ ولی در عین اینکه عدد ندارد، میان اینها یک رابطه مقایسهای هست، یعنی این یک چندم اوست ولو یک چندمی که بشر نمیتواند در خیال خود بگنجاند.

اما میان متناهی و نامتناهی اصلا قیاس کردن غلط است. مثلا اگر ما بگوییم: فضای عالم و ابعاد عالم غیرمتناهی است، بعد یک بُعدی مثلا بعد این اتاق را در نظر بگیریم و بگوییم: بعد این اتاق بزرگتر است یا بعد عالم؟ این یک چندم اوست؟ اگر واقعا ابعاد عالم غیرمتناهی باشد (چون ثابت نیست که غیرمتناهی باشد) اصلا «یک چندم» معنی ندارد. در مورد خداوند حتی از این هم بالاتر است. اصلا در مقابل عظمت پروردگار چیزی به تصور انسان نمیآید که در مقابل او چیزی باشد. این است که به ما فرمودهاند که وقتی میگویید اَللهُ اَکبَرُ، این جور خیال نکنید که خدا بزرگتر است از مخلوقات خودش، یعنی وقتی که مخلوقات را (آن بزرگها مثلا بزرگترین ستارهها را) در مقابل خدا میگذاریم بگوییم خدا از اینها بزرگتر است؛ بلکه بگویید: خدا بزرگتر است از هر چه که من او را به آن توصیف کنم، اَکبَرُ مِنْ أنْ یوصَفَ. من خدا را به هر عظمتی که توصیف کنم باز نتوانستهام او را آنچنان که هست توصیف کرده باشم، باز او را به اندازه فهم خودم توصیف کردهام.

حال، از اینجا شما میفهمید که چرا در نماز این همه ما تسبیح و تنزیه داریم. خود اَللهُ اَکبَرُ هم تسبیح و تنزیه است. در رکوع میگوییم:


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری